جدول جو
جدول جو

معنی زاده دهن - جستجوی لغت در جدول جو

زاده دهن
(دَ / دِ یِ دَ هََ)
کنایه از سخن باشد اعم از نیک و بد یعنی، هر چه از دهن برآید. (برهان قاطع) (آنندراج). و رجوع به زاده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ پَ رُ تَ)
متولد شدن. بوجود آمدن. رجوع به زاده و زادن شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ/ دِ دَ هََ)
گنده دهان: و لشکر این علویان دانی که باشند کفشگران درغایش و دباغان آوه و... گنده دهنان ورامین... (کتاب النقض ص 474)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
می دهنده. شراب دهنده. می گسار. ساقی:
پرستندۀ باده راپیش خواند
بچربی فراوان سخنها براند
بدو گفت کامشب توئی باده ده
بطائر همه بادۀ ساده ده.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاده شده
تصویر زاده شده
متولد شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گنده دهن
تصویر گنده دهن
اکهی
فرهنگ واژه فارسی سره